زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 5:00 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 86
نویسنده پیام
gita آفلاین


ارسال‌ها : 14
عضویت: 16 /9 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 22
تشکرها : 2
تشکر شده : 30
پسری به نام پیتر
پيتر هشت سال و نيمش بود و به يک مدرسه در نزديکي خونشون مي‌رفت. او هميشه پياده به آن جا مي‌رفت و بر مي‌گشت، و هميشه به موقع برمي‌گشت، اما جمعه‌ي قبل از مدرسه دير به خانه آمد. مادرش در آشپزخانه بود،‌ و وقتي او (پيتر) را ديد ازش پرسيد «پيتر، چرا امروز دير آمدي»؟
پيتر گفت: معلم عصباني بود و بعد از درس مرا به پيش مدير فرستاد.
مادرش گفت: پيش مدير؟ چرا تو را پيش او فرستاد؟
پيتر گفت: براي اينکه او در کلاس يک سوال پرسيد و هيچکس به غير از من به سوال او جواب نداد.
مادرش عصباني بود و از پيتر پرسيد: در آن صورت چرا تو را پيش مدير فرستاد؟ چرا بقيه‌ي بچه‌هاي احمق رو نفرستاد؟
پيتر گفت: براي اينکه سوالش اين بود «چه کسي روي صندلي من چسب گذاشته؟»

چهارشنبه 22 آذر 1391 - 15:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از gita به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: hanye & arta & rasha &
rose آفلاین



ارسال‌ها : 7
عضویت: 30 /1 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 18
تشکرها : 2
تشکر شده : 2
پاسخ : 1 RE پسری به نام پیتر

سه شنبه 21 خرداد 1392 - 20:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rose به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bahar77 /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :